دو شنبه 14 ارديبهشت 1394 ساعت 17:29 |
بازدید : 219 |
نوشته شده به دست cyrus |
(نظرات )
فرانک (هنری فوندا با صدای احمد رسول زاده ): " چطور میتونی به مردی اعتماد کنی که هم کمربند میزنه و هم بند شلوار میپوشه ؟ این مرد حتی به شلوار خودش هم اطمینان نداره "
دو شنبه 14 ارديبهشت 1394 ساعت 17:18 |
بازدید : 174 |
نوشته شده به دست cyrus |
(نظرات )
جوکر:من واقعا شبیه کسی ام که نقشه ای داره ؟ میدونی من چی ام ؟ من مثل سگی ام که دنبال ماشینا میدوه. نمیدونم اگه یکی از اونا رو گیر بیارم میخوام باهاش چیکار کنم!
دو شنبه 14 ارديبهشت 1394 ساعت 17:16 |
بازدید : 172 |
نوشته شده به دست cyrus |
(نظرات )
مرد یهودی در شهر یهودی ها:دیشب یه خوابی دیدم.خواب دیدم کاملا فقیرم و در یک اتاق با 12 نفر دیگر زندگی می کنم اما وقتی بیدار شد دیدم کاملا فقیرم و در یک اتاق با 12 نفر دیگر زندگی می کنم.
دو شنبه 14 ارديبهشت 1394 ساعت 17:14 |
بازدید : 201 |
نوشته شده به دست cyrus |
(نظرات )
ژاک: سخت ترين قسمتِ قواصي وقتي ـه که به انتهاي آب ميرسي. جوآنا: چرا؟ ژاک: براي بالا اومدن بايد يه دليلِ خيلي خوب داشته باشي، و پيدا کردن يه دليلِ خوب واقعاً کارِ سختيه. * لوک بسون - آبیِ بیکران (1988)
دو شنبه 14 ارديبهشت 1394 ساعت 17:12 |
بازدید : 219 |
نوشته شده به دست cyrus |
(نظرات )
نفر ششم: تو فکر میکنی اون بیگناهه، نه؟ نفر هشتم: نمیدونم، امکانش هست. نفر ششم: خب من تو رو نمی شناسم، اما طوری حرف میزنی انگار که تا حالا تو زندگیت اشتباه نکردی... داری وقت خودتو تلف میکنی، باور کن. نفر هشتم: فرض کن خودت متهم به قتل بودی؟ نفر ششم: خب من بلد نیستم فرض کنم، فقط یه کارگر ساده ام؛ رئیسم همیشه فرض میکنه!... اما بزار یه امتحانی بکنم... تو فرض کن همه مونو قانع کردی ولی پسره واقعا پدرشو کشته بود، هان؟
دو شنبه 31 فروردين 1394 ساعت 15:29 |
بازدید : 109 |
نوشته شده به دست cyrus |
(نظرات )
دکتر( جی کی سیمونز ): تو از آقای ویلر خوشت میاد؟ دیزی: ازش خوشم نمیاد... عاشقشم دکتر: تا حالا عاشق کسی شدی دیزی؟ دیزی : نه دکتر: پس از کجا میدونی که عاشقشی ؟ دیزی : شما تا حالا عاشق شدی؟ دکتر: اره دیزی : عاشق کی؟ دکتر: من الان ازدواج کردم... البته الان طلاق گرفتم دیزی : ولی شما هنوزم عاشقشی دیزی: وقتی آدم عاشق بشه خودش میفهمه که چیزی بجز عشق نیست
دو شنبه 31 فروردين 1394 ساعت 15:27 |
بازدید : 4085 |
نوشته شده به دست cyrus |
(نظرات )
ریموند ردینگتون به نماینده ی مالزی در سازمان ملل: هميشه به سازمان ملل مشکوک بودم. اين ايده بسيار مضحک که ملت ها منافعشون رو به امید ایجاد جامعه ی جهانی کنار بذارن و دستای همو بگیرن و از صلح بخونن! جدی میگم! مثل مهدکودک میمونه! ببینم. وقت آواز هم دارید؟! من عاشق ساعت های آواز بودم!!!
دو شنبه 31 فروردين 1394 ساعت 15:23 |
بازدید : 425 |
نوشته شده به دست cyrus |
(نظرات )
( فصل 5 و قسمت 14 ) ریک : تا حالا چیزی درباره نظریه پنجره شکسته شنیدی ؟ - سر تکان دادن جسی به نشانه خیر - ریک : خلاصه مطلب این می شه : اگه پنجره ها رو سالم نگه داشتی ... جامعه رو سالم نگه داشتی
دو شنبه 31 فروردين 1394 ساعت 15:12 |
بازدید : 435 |
نوشته شده به دست cyrus |
(نظرات )
می دونی چرا ما نمی تونیم ماشین ها رو به چنین ماموریت هایی بفرستیم؟ ماشین ها نمی تونن فی البداهه کارهای درستی انجام بدن، چون نمی شه ترس از مرگ رو برنامه ریزی کرد... غریزه ی بقای ما... تنها و بزرگترین منبع الهام ماست...
دو شنبه 31 فروردين 1394 ساعت 15:9 |
بازدید : 148 |
نوشته شده به دست cyrus |
(نظرات )
وقتی یه خراش کوچیک تـو سقف دهنت ایجاد می شه اگه بهش زبـون نـزنی و بی خیالش بشی ، خود به خود خوب می شه . اون زن ؛ برای من مثل اون خراش بود که نمی تونستم بی خیالش بشم ...!!
پنج شنبه 27 فروردين 1394 ساعت 16:38 |
بازدید : 179 |
نوشته شده به دست cyrus |
(نظرات )
به کي نگاه مي کني؟ همه ي شما يه مشت آشغاليد مي دونين چرا؟ چون حتی جراتش رو ندارين خودتون باشين به آدمي مثل من نياز داريد يکي مثل منو مي خواين تا انگشت لعنتیتونو بگيريد طرف من ... و بگين اون آدم خيلي بَده پس شما چي هستين؟ خوب؟ شما خوب نيستيد شما فقط بلدين چطوري پنهان کاري کنيد چطوري دروغ بگين من همچين مشکلي ندارم من هميشه راست مي گم حتي وقتي که دروغ ميگم! خب يه شب بخير به آدم بَده بگين! يالا... آخرين باريه که مي تونين آدم بَده رو ببينيد